سکوت عشق‌

دلبری بودی که روزی با تمام ادعا
امدی اشفته کردی این دل غمدیده را

دور گشتی از دلم ،با من غریبی میکنی
تا که فهمیدی شدم بر درد عشقت مبتلا

نیستی ان یار عاشق پیشه ی شیرین سخن
راه خود را کرده ای از راه احساسم جدا

اشتباه از قلب من بود اشتباهی امدم
راه برگشتی ندارم ،میروم تا انتها

یار و همدم باش با انکس که میفهمد تو را
کله پایت میکند چون کفشهای پا به پا

از همان روزی که حرف از عاشقی گفتم به تو
خانه ام را در مسیر سیل غم کردم بنا،
دیدگاه ها (۱)

سکوت عشق‌

سکوت عشق

سکوت عشق

سکوت عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط